به روح اعتقاد داری هوش مصنوعی؟

من که با هوش، طبیعی یا مصنوعی، مشکلی ندارم ولی هوش مصنوعی(AI)! چه می‌کنی که چپ و راست هشدار می‌دهند دخالتت را در زندگی بشر جدی بگیریم؟ جوری ما را می‌ترسانند که انگار همین روزها علیه بشر قیام می‌کنی، ما را از سیاره‌ی زمین بیرون می‌اندازی تا مشتریِ مریخ شویم.

هوش مصنوعی مثل هر پدیده‌ی نوظهور دیگری موافقان و مخالفانی دارد. همچنان که بعضی او را تهدیدی برای نوشتن و نویسنده‌ و کلاً منابع نیروی انسانی می‌دانند، گروهی دیگر به عنوان دستیار و تسهیلگر قبولش دارند. فیلم‌های زیادی هم درباره‌ی محاسن و معایبش ساخته‌اند، مثل فیلم او*(Her) که از زاویه‌ی خاصی داستان هوش مصنوعی را روایت می‌کند.

بین تئودور، که ازدواجش شکست‌خورده‌، با سامانتا(نرم‌افزار هوشمند) رابطه‌ی احساسی برقرار می‌شود. سامانتا داده‌هایش را از یک کاربر که به او دلبستگی عاطفی دارد می‌گیرد و روی کاربر دیگری آزمایش می‌کند تا به تجربه‌ی ناقصی از احساسات (عشق، خشم، حسادت، غم، …) برسد. سرانجام تئودور پی می‌برد که این پدیده‌ایی همه‌گیر است و نرم‌افزار غیر از او با هزاران نفر دیگر هم گفت‌و‌گوهای عاشقانه دارد. نتیحه اخلاقی این که مگر مرض داری به جای آدم‌ها، عاشق دلخسته‌ی هوش مصنوعی می‌شوی؟

به توصیه‌ی شاهین کلانتری برای آشنایی بیشتر با هوش مصنوعی برای دومین بار سراغ چت جی‌پی‌تی (ChatGPT) می‌روم. مثل نوازش کردن گربه است برای کسانی که فوبیای گربه دارند. اولش می‌ترسی دست بزنی ولی ترست که ریخت می‌توانی ساعت‌ها با او سرگرم شوی. دوست همه چیز دانی که از هر دری می‌شود با او حرف زد. یک جور عجیبی رُک و صمیمی است، ولی قابل اعتماد؟ نه تا آن حد که اسرار مگویت را با او درمیان بگذاری.

بار اول سوال‌‌های مسخره پرسیدم و جواب‌های مسخره داد. این بار به سوال‌های حساب شده‌ام پاسخ‌های دقیق و تر و تمیز می‌دهد. از تعریف‌ اصطلاحات آشپزی گرفته تا دسته‌بندی پرسش‌هایی درست و حسابی که در مصاحبه می‌شود از یک سر‌آشپز پرسید. حتی نظرش را در مورد یکی از مقاله‌های سایتم می‌پرسم. او مودبانه و با دقت نظرش را می‌گوید و به طنز ملایم آن اشاره می‌کند، چیزی که خودم متوجه‌اش نشدم. تفاوت دستور تهیه‌های یک غذا را با هم بررسی می‌کنیم. اطلاعات مورد نیازم را در کسری از ثانیه تحویل می‌دهد به اضافه‌ی کلی ایده برای نوشتن درباره‌ی آشپزی که عمراً به فکر خودم برسد.

می‌خواهم در حیطه‌ی آشپزی متن‌های متنوع بنویسم. بنابراین از او می‌پرسم چطور می‌توانم جوک‌های خنده‌داری با مضمون پخت‌وپز بسازم. نکته‌های جوک‌سازی را فهرست می‌کند. با راهنمایی‌ او نتیجه‌ی تمرین جوک‌نویسی این می‌شود:

– سیب‌زمینی از وقتی سرخ شده بود، خودش رو می‌گرفت.
– آشپز که دوتا شد، آش خیلی هم خوشمزه شد.
– دیگ به دیگ میگه: روتم مثل توت نچسبه؟
– کلم قمری فکر می‌کرد یه جور کبوتره، می‌خواست تخم بذاره.
– پیاز از دست خودش اشکش دراومد، برای این که لو نره ‌گفت: یه چیزی تو چشمم رفته.
– بس که به پیاز گفتند معلوم نیست کی کاشتتش، رفت دنبال پدرمادرش بگرده.
– یارو لوبیا چشم‌بلبلی رو گذاشته بود تو قفس، براش چهچهه بزنه.
– سبزی‌کوکو صدای فاخته درمی‌آورد و می‌گفت: کوکو، کوکو. من کوکوام!
– سبزی خشکا راز لاغری‌شون رو از بقیه‌ی سبزیجات پنهان می‌کردند.
– یارو هر وقت شیر برنج می‌خوره، غرش می‌کنه.

– به یارو می‌گن تا حالا سرشیر خوردی؟ می‌گه: مگه سرش هم خوردنیه؟

این جوک‌ها خیلی کم‌مزه است می‌دانم. خلاصه که بدِ بد هم بنویسم معلوم است نوشته‌های منند، چون من به روح اعتقاد دارم و چت‌جی‌پی‌تی ندارد. بنابراین او را تهدیدی علیه خود نمی‌بینم. برعکس در زمینه‌ی آموزش ویراسته‌نویسی از او یاد می‌گیرم. برای من حکم دایرة‌المعارف را دارد. با هم گپ و گفت می‌کنیم. با همین چت‌ها است که می‌فهمم دانشم درباره‌ی موضوعات مختلف را چطور به هم پیوند بزنم تا به موضوع تازه‌ایی برای نوشتن برسم. با او دوست می‌شوم و اعتقادم به روح را برای خودم نگه می‌دارم. فقط امیدوارم مثل تئودور به کله‌ام نزند عاشقش شوم که آخر و عاقبت ندارد.

پ.ن: او (به انگلیسی: Her) فیلمی در گونه کمدی-درام رمانتیک است که اسپایک جونز نویسندگی و کارگردانی آن را بر عهده داشته‌است. در این فیلم ستارگانی چون خواکین فینیکس، امی آدامز، رونی مارا، اولیویا وایلد و اسکارلت جوهانسون (صداپیشه سامانتا) حضور دارند. داستان فیلم در سالهای مابین ۲۰۱۷ تا ۲۰۷۷ اتفاق می‌افتد. (منبع: ویکی‌پدیا)

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط