با خوراکهای ذهنمان چه کنیم؟
پردهی اول: مهمانی مریم به غذاهای رنگارنگی که روی میز چیده شده نگاه میکند: پیشغذاها، غذاهای اصلی، پسغذاها و نوشیدنیهایی که هر کدام مربوط به
پردهی اول: مهمانی مریم به غذاهای رنگارنگی که روی میز چیده شده نگاه میکند: پیشغذاها، غذاهای اصلی، پسغذاها و نوشیدنیهایی که هر کدام مربوط به
آیا کوتاهترین راه همیشه بهترین راه است؟ سپهر، نوجوان شانزدهساله که مادربزرگش زمینخورده و پایش صدمه دیده، برای ناهار امروزش غذا ندارد. مادرش مجبور شده
این بگو آن بگو؛ بلند بلند حرف میزدند و گاهی وسط حرفهاشان پقی میزدند زیر خنده. پونه و نعنا با این که ازیک خانواده بودند
یادتان هست لحظهای را که کسی باور یا اعتقاد محکمتان به موضوع، دیدگاه یا شخص بخصوصی را به مسخره گرفته و شما را بابت
گربه راهراه حنایی لب حوض نشست. زل زد به ماهیهای قرمز توی آب. پنجهاش را با ضربه ملایمی روی آب حوض کوبید. خواب حوض
ظرفهای نَشُستهی ناهار دیروز ، توی سینک فقط کمی با انگشتهای دستکش سبز ظرفشویی که روی شیر آشپزخانه لم دادهبود و چُرت میزد، فاصله داشتند. دستکش