3 چه‌دار مهم زندگی که قرار نیست از آن‌ها خلاص شویم

شما تا ندانید دنبال چه باید بگردید نمی‌توانید آن را پیدا کنید

اگر آشپزی دوست ندارید ولی از خوردن یک وعده غذای خانگی لذت می‌برید، آشنایی با چیستی، چرایی و چگونگی هنر آشپزی کمک کند به دلایل بی‌علاقگی‌تان پی ببرید. خوب است آدم برای تمام کرده‌ها و نکرده‌هایش فلسفه‌ای داشته‌باشد. سنگ بنای این فلسفه روی سوال بنا شده. انسان وقتی به وجود خودش روی این کره‌ی خاک پی برد اولین و مهم‌ترین سوال زندگی‌اش را پرسید: «من کیستم؟»

چیستی، سنگ بنای فلسفه‌ی وجودی هر چیزی است. پس قبل از این که از خود بپرسیم که چرا آشپزی کردن را دوست نداریم با این پرسش آغاز کنیم که:

آشپزی چیست؟

«چیست» یعنی معنایی بساز.

یکی از تعریف‌های آشپزی آماده‌سازی و پختن مواد غذایی با استفاده از حرارت و گرما به شیوه‌های هنرمندانه، ماهرانه، خلاقانه و علمی است. آشپزی ماهیت مواد غذایی را دگرگون می‌کند و از آن‌ها چیز دیگری می‌سازد. اگر مرتب آشپزی کردید و تجربه‌ی کافی به دست آوردید، ممکن است شما هم بخواهید به این تعریف نکته‌ی دیگری اضافه کنید.

 

چرا آشپزی می‌کنیم؟

«چرا» یعنی حالا شما می‌دانید که دنبال چه باید بگردید.

انسان خیلی اتفاقی به علت خیلی از پدیده‌ها پی برد، ولی به مرور زمان از دل همین نتایج تصادفی روش‌های هدفمندی برای تحقیق و بررسی و تولید علم به وجود آورد.

بشر اولیه وقتی، از قضای روزگار، تکه‌ای از گوشت شکارش در آتش افتاد و آن را با دلخوری برداشت و چشید فهمید حرارت، مزه‌ و بوی گوشت را تغییر داده است. او به مرور زمان در اثر تجربه و تکرار، گوشت و سبزیجات و صیفی‌جات را روی آتش پخت و باعث شد طعم و عطر آن‌ها دلپذیرتر، جویدنشان راحت‌تر و هضم‌شان آسانتر شود.

بعد‌ترها با رشد علم متوجه شد که فرایند پختن در بعضی موارد به ارزش مواد غذایی خام اضافه هم می‌کند؛ مثلاً گفته‌می‌شود ارزش غذایی گوجه‌فرنگی، هویج و شلغم پخته بیشتر از خام آن‌هاست. همچنین باکتری‌ها و میکروب‌های موجود در گوشت‌ها در مجاورت حرارت و آتش از بین می‌رود.

چگونه آشپزی کنیم؟

«چگونه» یعنی از فلسفه کم کن و دست به کار شو.

مدام در حال تجربه‌ی روش‌های گوناگون پخت‌و‌پزیم. نتیجه‌ی تجربه‌های گذشتگان ما به صورت نقل شفاهی، یادداشت‌های دست‌نویس، کتاب‌های آشپزی پر زرق و برق و امروزه در قالب ویدیو در شبکه‌های اجتماعی در دسترس است. آشپزی به عنوان موضوعی فرهنگی به شناخت اقوام دیگر جهان کمک می‌کند. جمله‌ی معروفی است که می‌گوید: «بگو چه می‌خوری تا بگویم که هستی.»

ما در کشور و خانه و آشپزخانه‌مان کرپ فرانسوی می‌پزیم، پیتزای ناپولیتن ایتالیایی می‌خوریم و برای مزه‌دار کردن مرغ به آن سس تند تایلندی می‌زنیم.

با این همه یک اصل در تمام آشپزخانه‌های جهان حاکم است و چیزی نیست به‌جز حرارت و آتش: استفاده از حرارت خشک برای: کباب کردن، بریان کردن، سرخ کردن، برشته کردن و حرارت مرطوب برای: بخار‌پزکردن، آب‌پز کردن، دم‌کردن و همچنین پخت ترکیبی، یعنی تفت دادن و سپس در مایع داغ پختن و مانند این‌ها ولی به روش‌های متفاوت.

خوب، حالا می‌شود آشپزخانه را تبدیل به آزمایشگاه کرد و شیوه‌های گوناگون پخت‌و‌پز را به کار و حتی بعضی را زیر سوال برد. می‌توان از دل روش‌های موجود به روش‌های تازه‌تری رسید ولی این‌ها ممکن نیست مگر آشنایی با فلسفه وجودی و شناخت یکی از مهم‌ترین هنرهای انسانی، یعنی هنر آشپزی.

 

خوشحال می‌شوم نظراتتان را درباره‌ی این موضوع با من هم به اشتراک بگذارید.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط